نویسنده: علی غفوری




 

قدرت گرفتن نیروهای مسلمان سبب شد تا آن‌ها برای اولین بار در موته نزدیک بحرالمیت امروزی با سپاه‌های منظم رُمی تماس پیدا کنند و نبردی سنگین درگیرد. در نبرد موته برتری نفرات رُمی سبب شد تا سپاه مسلمانان اولین شکست را در نبرد علیه نیروهای غیرعرب متحمل شوند. در این نبرد سه فرمانده lsglhk (زیدبن حارث، جعفربن ابی طالب و عبدالله بن رواهه) یکی پس از دیگری به فرماندهی انتخاب و به شهادت رسیدند و در آخر تنها تدبیر خالدبن ولید، که اکنون به اسلام گرویده بود، سبب شد تا سپاه مسلمانان به صورت منظم عقب‌نشینی کند. (629 میلادی)

لشکرکشی تبوک

در 630 میلادی (نهم هجری) نیروهای مسلمان که اکنون با فتح مکه قدرتی مضاعف یافته بودند با سپاهی عظیم (بزرگ‌ترین سپاهی که تا آن زمان شبه جزیره به خود دیده بود) مرکب از 20 هزار پیاده و 10 هزار سوار برای مصاف با لشکریان هرقل (هراکلیوس)، امپراتور رُم شرقی، به طرف شمال غرب عربستان اعزام شد اما این نیرو به دلیل عدم برخورد با نیروهای رُمی که ظاهراً تمایل به درگیری با مسلمانان نداشتند بدون نتیجه به مکه بازگشت.
البته این لشکرکشی از نظر سیاسی اهمیت زیادی داشت از جمله آن که قدرت مسلمانان را به رخ قدرت‌های آن زمان می‌کشاند.

جنگ یرموک

قدرت گرفتن نیروهای مسلمان درگیری بین آن‌ها و رُم را در شامات گریزناپذیر کرده بود. ابوبکر، خلیفه جدید مسلمانان، در 633 میلادی نیروهایی را به درّه اردن و فلسطین اعزام کرد که این دو نیرو پس از درهم کوبیدن سپاه رُمی در 634 میلادی (چهاردهم هجری) در یرموک (صحرایی در اردن نزدیک دریاچه طبریه) به هم رسیدند و متفقاً علیه سپاه هراکلیوس وارد عمل شدند اما سپاه رُمی قوی‌تر از آنی بود که تصور می‌شد و کار سپاه اسلام مشکل شد. در این زمان ابوبکر، خالدبن ولید را، که در عراق بود، به کمک «سپاه درگیر» فرستاد و خالد با نیروهای خود از راه بادیه الشامِ خشک و بی‌آب و علف، بدون وسایل و تنها با عزم و اراده خود را به یرموک رساند. رسیدن این نیروی جدید سبب روحیه گرفتن مسلمانان شد و سپاه رُمی از هم پاشید. این نبرد سبب شد که بخش بزرگی از شامات در اختیار مسلمانان قرار گیرد و پس از فتح دمشق در 635 میلادی اکنون اعراب کاملاً به شامات مستولی شده بودند.

سقوط فلسطین و انطاکیه

پس از جنگ یرموک سپاه اسلام به حمص و انطاکیه حمله برده و آن جا را نیز تصرف کردند. هراکلیوس (هرقل) که شکست‌های اخیر او را مأیوس کرده بود، بیت‌المقدس را به حال خود رها کرد و کلاً نیروهای رُمی را از منطقه بیرون کشید. در این زمان اتفاق مهمی رخ داده بود. هراکلیوس که 10 سال قبل با قدرتی قابل توجه شاهنشاهی ایران در این منطقه شکست داد خود توسط نیرویی از راه رسیده شکست خورد. اما زنجیره شکست‌های رُم هنوز خاتمه نیافته بود.

سقوط مصر

در 641 میلادی (19 هجری) عمروعاص به دستور عمر به مصر حمله کرد و در ام دنین نزدیک قاهره امروزی در برخوردی با نیروهای رُم متوقف شد اما پس از آن که 14 هزار نیروی جدید به کمک وی آمدند هراکلیوس عقب‌نشینی کرد. تصمیم و تقدیر این بود که اسکندریه، بزرگ‌ترین شهر غیراروپایی رُم، به سادگی شکست بخورد حال آن که چهار برابر نیروهای «عمرو» نیرو در اختیار داشت و خود نیز دژی بزرگ محسوب می‌شد.
مرگ هراکلیوس و جانشینی وی توسط کودکی 11 ساله سبب شد تا فرصت از دست رود و نیروهای بدون روحیه امپراتوری تسلیم سپاه مسلمانان شود. (البته پس از 14 ماه محاصره)
سقوط مصر در 641 میلادی سبب تحکیم قدرت اعراب مسمان در شمال آفریقا شد و آن‌ها به تدریج تا طرابلس راندند و حملات رُمی‌ها برای برگرداندن وضعیت به اوایل قرن هفتم بی‌نتیجه بود.
آن‌ها به تدریج کارتاژ را نیز تصرف کردند و امپراتوری رُم را به غرب آفریقای شمالی عقب راندند و تونس آخرین نقطه‌ای بود که رُم توانست مسلمانان را متوقف کند.

نتایج نبردها

1- شکست‌های رُم از اعراب مسلمان که طی 8 سال رخ داد امپراتوری رُم شرقی را به سطح یک نیروی درجه دو در صحنه سیاسی نیمه‌های قرن هفتم میلادی تنزل داد.
2- این نبردها برای همیشه امپراتوری رُم را در وضعیت تدافعی قرار داد و این دفاع آن قدر ادامه یافت تا در 1453 محمد فاتح حتا بیزانس را نیز از دست مسیحیان گرفت.
3- ضعف رُم در مقابله با مسلمانان سبب سقوط جنوا به دست لمباردها و اسپانیا به دست گت‌های باختری شد و قدرت گرفتن خانات خزر و آوار نیز مرکز امپراتوری را به خطر انداخت.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم